کمالگرایی؛ سدی برای موفقیت یا پلی برای پیشرفت؟!
. آیا تا به حال برایتان پیش آمده که به دلیل ترس از شکست، از عملی کردن ایدهها و برنامههایتان منصرف شوید؟ یا آنقدر استانداردهای خودتان بالا باشد که هیچوقت نتوانید شروع کنید و مدام کارها را به تعویق بیندازید؟ یا حتی وقتی کارها را به خوبی انجام میدهید، مدام خودتان را سرزنش کنید که چرا نمیتوانستید بهتر عمل کنید؟
این دقیقاً همان دام کمالگرایی است! دام بزرگی که نهتنها جلوی شروع کارها را میگیرد، بلکه حتی وقتی به نتیجه دلخواه میرسیم، دیگر از آن لذت نمیبریم. کمالگرایی ما را در یک حلقه بیپایان از تلاشهای بیوقفه برای بینقص بودن گرفتار میکند. در این مقاله میخواهیم بررسی کنیم که کمالگرایی چیست، چگونه بر زندگیمان تأثیر میگذارد و
چرا باید یاد بگیریم آن را مدیریت کنیم.
کمالگرایی چیست؟
کمالگرایی به معنای این است که هر چیزی به غیر از بینقص بودن برای فرد قابلقبول نیست. سادهتر بگوییم، این ویژگی یعنی فرد همواره برای رسیدن به استانداردهایی غیرواقعی و سختگیرانه تلاش میکند و از هیچ تلاشی برای رسیدن به نتیجه مطلوب دریغ نمیکند.
افراد کمالگرا در تمامی جنبههای زندگیشان، از کارهای روزمره تا روابط شخصی و حرفهای، همیشه تحت فشار هستند که کارها را بدون نقص انجام دهند.
انواع کمالگرایی و ویژگیهای آن
-
کمالگرایی خودمحور:
فرد از خود انتظارات بسیار بالایی دارد و همیشه میخواهد بهترین باشد. این انتظارات غیرمنطقی باعث احساس شکست و ناامیدی میشود.
مثال:
دانشآموزی که با وجود نمره عالی، باز هم از خود راضی نیست و به نیمنمره از دست رفته فکر میکند.
-
کمالگرایی دگرمحور:
فرد از دیگران توقع دارد که بینقص باشند و استانداردهای بالای خودساخته ی این فرد را رعایت کنند که این ویژگی میتواند باعث بروز تنش و مشکلات در روابط شود.
مثال:
مدیری که از کارمندانش انتظار دارد هیچ اشتباهی نکنند یا والدینی که فرزندشان را تحت فشار قرار میدهند تا مطابق با استانداردهای غیرواقعی خود عمل کنند.
-
کمالگرایی جامعهمحور:
این نوع کمالگرایی تحت تأثیر انتظارات اجتماعی و فرهنگی است. فرد احساس میکند که برای پذیرفته شدن باید به استانداردهای خاصی برسد.
مثال:
فردی که به خاطر انتظارات جامعه یا خانواده، فکر میکند باید در رشتهای خاص مانند پزشکی تحصیل کند تا مورد تایید قرار گیرد.
کمالگرایی؛ یک شمشیر دو لبه؟!
در نگاه اول، کمالگرایی شاید ویژگی مثبتی به نظر
برسد، چون باعث میشود فرد برای پیشرفت بیشتر تلاش کند. اما واقعیت این است که کمالگرایی، وقتی از حد تعادل خارج شود، آسیبهای زیادی به همراه دارد:
-
افزایش اضطراب و استرس:
کمالگراها همیشه نگران این هستند که “آیا به اندازه کافی خوب هستم؟” این نگرانی دائمی میتواند اضطراب زیادی ایجاد کند.
-
ناخشنودی دائمی:
حتی وقتی به اهداف خود میرسند، به جای لذت بردن از موفقیت، همیشه دنبال نقصها میگردند.
-
فرسودگی جسمی و ذهنی:
تلاش بیوقفه برای بینقص بودن انرژی زیادی میبرد و فرد را خسته و فرسوده میکند.
-
اختلال در روابط:
انتظارات غیرواقعی از خود و دیگران میتواند باعث ایجاد تنش و مشکلات در روابط شود.
پژوهشها چه میگویند؟
مطالعات علمی زیادی نشان میدهند که کمالگرایی
میتواند منجر به مشکلات روانی جدی شود. در یکی از مهمترین پژوهشها، تام نیکلاس از دانشگاه هاروارد نشان داده که کمالگراها بیشتر از دیگران دچار افسردگی و اضطراب میشوند. بهخاطر اینکه نمیتوانند استانداردهای بالای خود را برآورده کنند، احساس ناکامی میکنند و کمتر از دیگران از زندگی لذت میبرند.
نکته جالب اینجاست که کمالگراها بهجای یادگیری از اشتباهاتشان، آنها را بهعنوان شکستهای بزرگ میبینند و همین باعث کاهش اعتماد به نفس میشود.
کمالگرایی؛ یک شمشیر دو لبه!
کمالگرایی میتواند هم مثبت باشد و هم منفی. در شکل سالمش، باعث پیشرفت و رشد فردی میشود، اما وقتی از کنترل خارج میشود، تبدیل به مانعی جدی برای موفقیت و آرامش خواهد شد. اگر کمالگرایی از حد تعادل خارج شود، میتواند باعث استرس، اضطراب و نارضایتی مداوم شود.
درک این ویژگی و تلاش برای مدیریت آن میتواند
به ما کمک کند تا بهجای گرفتار شدن در دام بینقص بودن، از تلاشها و دستاوردهایمان لذت ببریم و مسیر رشد واقعی را طی کنیم.
منتظر مقاله بعدی باشید!
در مقاله بعدی، دقیقتر بررسی خواهیم کرد که ویژگیهای افراد کمالگرا چیست و چگونه این ویژگیها میتوانند زندگی شخصی و حرفهای ما را تحت تأثیر قرار دهند. اگر میخواهید بدانید که آیا شما هم یک کمالگرا هستید یا خیر، مقاله بعدی را از دست ندهید!
همچنین در ادامه این مقالات، راهکارهایی عملی برای مدیریت کمالگرایی ارائه خواهیم داد تا بتوانید از این ویژگی به نفع رشد و پیشرفت خود استفاده کنید.
دیدگاهتان را بنویسید